شنبه، مرداد ۹

راه

قومي متفكرند اندر ره دين

قومي به گمان فتاده در راه يقين

مي ترسم از آن كه بانگ آيد روزي

كاي بيخبران راه نه آن است و نه اين

سه‌شنبه، مرداد ۵

موج سوم


كتاب موج سوم ( The Third Wave ) كتاب ضخيمي است. ششصد و هفتاد و چند صفحه است.يعني از اون كتاب هاست كه خواننده اش را پير مي كنه!! گستردگي و ديدكلان نويسنده ي كتاب يك ويژگي مهم كتاب است. كتاب در سال 1980 چاپ شده. و سال 63 به فارسي ترجمه شده.
شايد بشه اين طوري گفت كه " الوين تافلر" نويسنده ي كتاب مي گويد كه تاريخ جهان يك انقلاب ، به نام انقلاب كشاورزي را پشت سر گذاشته. الان ما در دوران انلاب دوم كه انقلاب صنعتي باشه زندگي مي كنيم. و در حال گذار به دوره ي تمدن تازه اي هستيم كه با انقلاب الكترونيك آغازيده. البته منظور از " ما " كشور ها و جامعه هاي پيش رو هستند.يعني مثلن ممكنه امريكا در حال گذار به موج سوم باشه.اسپانيا در موج سوم زندگي كنه. يك كشور افريقايي هم در موج اول هنوز زندگي كنه. يعني الزامن همه ي كشور ها در يك وضعيت نيستد.
كتاب ويژگي هاي اين سه انقلاب / موج / تمدن را بررسي مي كنه و گاهي درباره ي موج سومي كه در حال گذار به آنيم، پيش بيني هم مي كند.
اين كتاب در زمان چاپش كتاب مهي بوده.به همين دليل شايد الان هم مهم باشد.
من خودم دوست داشتم ودارم ببينم تافلر(اگر هنوز زنده باشد ) و يا كسي مانند او و با اين ذهنيت اگر بخواهد در زمانه ي ما و در همين موضوع كتابي بنويسد چه مي نويسد.
الان 70 دولت به شمار دولت هاي آن زمان (156) افزوده شده ، دسترسي به كامپوتر و اينترنت و ابزار هاي الكترونيك براي ما چيز تازه اي نيست، بسياري از سازمان هاي جهاني و منطقه اي به وجود آمده، بشر انرژي هاي نو را بيش از پيش اش مي شناسد، شبكه هاي ماهواره اي فراگير تر از قبل اند، بلوك شرق فروپاشيده و كشور هاي در حال توسعه پيشرفت هاي زيادي داشته اند، و هزاران اتفاق ديگر
اين كتاب به اندازه ي ضخامت اش به من اطلاعات نداد. ولي يك ويژگي خوب براي من داشت. اين كه به افكار و ايده ها و گمان ها ي پراكنده و پريشان درباره ي رخ دادهاي گذشته و اكنون جهان اطراف انسجام مي دهد. البته اين ويژگي مهمي است كه خيلي از كتاب ها ندارند. يعني اين كتاب بينش و ديدگاهي كلان و كاربردي به خواننده اش مي دهد در تحليل رخ داد ها راهگشاست.

دوشنبه، مرداد ۴

اگه وبلاگم مشكل داره

دوستاني كه احيانن براي باز كردن اين وبلاگ با Internet Explorer مشكل دارن مي تونن با Mozilla Firefox باز كنن.

لينك

مهدي خليلي تووي وبلاگش لينك داده بود به سايت علي مطهري.
نمي دونستم وبلاگ داره. آخه بچه آخوندم مگه سايت داره!
روش كه كليلك كردم ديدم: اره بابا
بچه آخوندم مي تونه سايتي داشته باشه كه فيلتر شده باشه

یکشنبه، مرداد ۳

رها كن


اين شعرو شاعرش كه خدا بيامرز مولانا باشه طوري ديگه نوشته. شكل غزل نوشته بوده. اين جا يه كم دستكاري شده

رو سر بنه به بالين
تنها مرا رها كن
ترك ِ من ِ خراب ِ شبگرد ِ مبتلا كن

ماييم و موج سودا
شب تا به روز تنها
خواهي برو ببخشا
خواهي بيا جفا كن

از من گريز تا تو هم در بلا نيفتي
بگزبن ره سلامت
ترك ِ ره بلا كن

پنجشنبه، تیر ۳۱

غنيمت

زمانی کزروس به کورش گفت كه چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی؟
کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟
گزروس عددی را با معیار آن زمان تخمين زد.
سپس کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوش مردم رساند. مردم هرچه در توان داشتند برای کورش آوردند. وقتی که مال های گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت : ثروت من این جاست. اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.

شنبه، تیر ۲۶

ستارگان سياه

چند وقت پيش كتاب ستارگان سياه را خواندم. يك مجموعه داستان از سعيد نفيسي. به قول خود نفيسي ، وقتي ديد كه از تعداد كهن پرستان خشك پسند جامد كم مي شود وبه شماره ي جوانان جوياي حقيقت زندگي اضافه مي شود، او هم دلير تر شد تا داستان هاي كوچك و فراموش شده اش را به چاپ بسپارد. داستان هايي كه بعد از برگستن از فرنگ ، يعني سال 1297 تا سال انتشار كتاب ،1316 نوشته.
يعني ميشه گفت كه اين كتاب از نخستين تجربه هاي ايراني ها براي نوشتن داستان هاي مدرن به شمار مي ره. چون اين طور كه يادمه اولين كتاب رو محمد علي جمال زاده در سال 1300 چاپ كرده.
نثر كتاب خيلي روان و خواندني است. خود نفيسي در مقدمه كتابش نوشته كه بايد با آسان ترين زبان ممكم يعني به زبان مكالمات روزانه ي مردم نوشت.
گويا اين فكر او درباره ي نوشتن هم حرف نو اي در زمان خودش بوده ، چون دكتر زرين كوب در سال 46 درباره ي نفيسي گفته كه نفيسي از معماران نثر نوين فارسي است.
داستان هاي اين كتاب موضوعات مختلفي داره : وضع مردم در شهر هاي جداشده ي ايران پس از جنگ هاي ايران و روسيه ، عشق هاي ناكام، فرنگي مآبي هاي ناشيانه ، فقر و رنج مردم كوچه و خيابان ، سختي زندگي نويسندگان و شاعران جوان و ... .

آقا من توبه کردم !

توبه کردم که دگر می نخورم
به جز از امشب و فردا شب و شب های دگر !!

دوشنبه، تیر ۲۱

جام جهاني

ديروز بازي خوبي نبود. اسپانيا كلن قشنگ بازي نمي كنه، اما برنده ميشه. ولي باز حق هلند بود كه قهرمان بشه.خيلي از بچه ها هوادار اسپانيا بودند . از اول هم پيش بيني مي كردن كه اسپانيا قهرمان بشه. من ام به خوشحالي اونا خوشحالم.ولي كاش هلند قهرمان مي شد.

شنبه، تیر ۱۹

ابو زيد درگذشت

5 روز پيش از بعثت پيامبر اسلام، مسلمانان يك قرآن پژوه را از دست دادند.
ماجرای جنجالی نصر حامد ابوزید در سال 1992 و در هنگام تقاضای او برای ارتقا از دانشیاری به استادی دپارتمان عربی دانشگاه قاهره آغاز شد.

او کتابها و مقالات خود را به کمیته ارزشیابی دانشگاه ارائه کرد، اما چند تن از اعضای کمیته وی را متهم به "توهین" به اسلام کردند؛ اتهامی که نه تنها موجب رد درخواست او شد بل که پای مدعیان دیگری را به میان کشید که با استناد به قرائت خود از شریعت اسلامی توانستند در دادگاه مصر او را "مرتد" اعلام کنند.

دادگاه تحت این عنوان که حامد ابوزید "کافر" شده است ازدواج همسر مسلمانش را نیز باطل اعلام کرد. ايمن الظواهري هم فتواي قتل او را صادر كرد.

اما این همه خشم علیه کسی بود که در هشت سالگی حافظ قرآن شد و در 12 سالگی به اتهام ارتباط با اخوان المسلمین به زندان افتاد. او به مطالعات اسلامی و زبان شناسی روی آورد.

پیامی از بهشت به زمین
ابو زید قرآن را کلامی آسمانی می دانست که از همان لحظه ای که بر زبان پیامبر جاری شد به کتابی انسانی تبديل گشت. او در کتاب خود النص(معنای متن) می نویسد: "قطعن این پیامی از بهشت به زمین است، اما پیامی که جدای از قواعد و واقعیات، ساختار فراگیر این واقعیات ، و مهمتر از همه چهارچوب های فرهنگی جامعه نیست."

او مي گفت كه خداوند برای سخن با بندگانش باید خود را در سطح آنان "تنزل" دهد و با استفاده از نظام فرهنگی و لغوی موجود با آن ها سخن بگوید.

ابو زید به بررسی هنجارها و عبارات قرآن پرداخت و این نظریه را مطرح کرد که خداوند به زبانی سخن گفت که واجد فرهنگ و واقعیات خاص و تاریخی اعراب بود.

این فرهنگ و تاریخ را نباید با عصاره پیام الهی اشتباه گرفت. بلکه با بهره گیری از تئوری و متدولوژی های زبان شناختی می بایست ورای معانی تاریخ رفت تا بتوان پیام پیام دهنده را درک کرد.

او مي گفت: هیچ درک و تفسیر قطعی، نهایی و یگانه ای از کتاب مقدس وجود ندارد و کسانی که با نسبی بودن قرائت ها مخالفند با نفی عقلانیت بشری عملن پیام اصلی قرآن را نفی می کنند.

رهایی قرآن از "زندان حلال و حرام"


اومي گفت بیش تر از سلفی ها که خود را به "حلال و حرام" در متن محدود کرده اند به این کتاب عشق می ورزد.

دادگاه تجدید نظر مصر سرانجام حکم ارتداد او را پس گرفت، اما ابو زید از ترس تندروها به هلند رفت و در دانشگاه لیدن به تدریس پرداخت. او روز دو شنبه در سن 67 سالگی در بیمارستانی در مصر در گذشت.

ابو زید در سال 2000 درمصاحبه ای گفت:
می خواهم به امت مسلمان بگویم که من مسلمان به دنیا آمده، مسلمان بزرگ شده و مسلمان زندگی کرده ام و انشا الله مسلمان هم از دنیا خواهم رفت.

lمنابع:
- خودم!!
- بي بي سي فارسي
- http://www.fararu.com/vdchzxnm.23nz6dftt2.html

پنجشنبه، تیر ۱۷

جنگ شکر در کوبا

جنگ شکر در کوبا – ژان پل سارتر – ترجمه ی جهان گیر افکاری – انتشارات امیر کبیر- فروردین 1357(2537)
ژان پل سارتر(1905- ?) دو بار به کوبا سفر کرد. این کتاب،سفرنامه ی دومین سفر اوست.سفری که سیمون دوبوآر هم همراه اش بوده است.سفرشان از پانزده ژوئن 1960 آغاز شده است.سفر سارتر پس از انقلاب سرکشان ریشوی فیدلی انجام شده است(این خود اصطلاح سارتر است).

سارتر در سال ۱۹۷۱ علناً از حمايت از فيدل کاسترو دست برداشت.در سال ۱۹۷۷ نيز اعلام کرد که ديگر مارکسيست نيست.

او از سويی فردگرا و آزاديخواه و از سويی ديگر «متعهد» به مبارزه با استعمار و ستم و نابرابری و فقر بود.از همين رو آثار سارتر در سالهای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی به قلم برخی از مشهورترين روشنفکران ايرانی ترجمه (از جمله ابوالحسن نجفی و مصطف رحيمی و جلال آل احمد،مهدی بازرگان،علی شریعتی) و مفاهيمی از فلسفه‌ی او همچون «تعهد» و «روشنفکر» فراگيرترين نفوذ را يافتند. تعريف سارتر از «روشنفکر» هنوز در ايران معتبر است.نمايش نامه‌ها و داستانها و مقالات سارتر آسانتر از آثار فلسفی او به ترجمه درمی‌آمدند و البته مخاطبان بيشتری می‌يافتند.از همين رو، آنچه از انديشه‌ سارتر، حتی تا امروز، در ايران شناخته شده است محدود است به داستانها و نمايشنامه‌ها و برخی مقالات سياسی و ادبی او. دوتن از برجسته‌ترين و تأثيرگذارترين نويسندگان و روشنفکران ايرانی از سارتر متأثر بودند و بسياری از نوشته‌ها و جدليات‌شان به‌وضوح متأثر از اوست،تا بدان حد که گاهی اصلاً رونويسی است. اين دوتن جلال آل احمد و علی شريعتی بودند.( fallosafah.org- سایت محمد سعید حنایی کاشانی- گویا خودش از مترجمان کتاب های سارتر است)

در سارتر درباره ی شریعتی هم جمله ای معروف دارد:( از سایت Shariati.com-بنیاد شریعتی).

"I have no religion, but if I were to choose one, it would be that of Shariati's."

نمی دانم انتشارات امیر کبیر، این کتاب را بازil چاپ کرده  یانه. من خودم این کتاب را از یک کتابفروشی ِشبه زیرزمینی! در خیابان بوعلی خریدم. چاپ سال 2537 است.کتاب نثری روان دارد.خواندنش خسته کننده نیست. مطالب کتاب به بخش هایی کوتاه بخش شده.هر بخش حداکثر دو صفحه. مطالبی از کتاب که برایم جالب بود،در ادامه آمده است.برخی عنوان ها از خود ِسارتر است.

خشم می تواندشورش به پا کند،اما برای لرزاندن یک رژیم کافی نیست.

کاسترو کارش رااز26 ژوئن 1952 آغاز کرده است.آن وکیل جوان در این روز همراه چند تن از یارانش به سربازخانه ای یورش بردند.تلاشی که ناکام ماند. دستگیر شد.زندانی شد.از سوی هیچ کس پشتیبانی نشد.حزب کمونیست کوبا هم ردش کرد.از سوی دولت ژنرال باتیستا-که سرانجام فیدل او را سرنگون کرد- عفو شد.

خدا در قانون اساسی کوبا

کاسترو با حذف نام خدا از آغاز قانون اساسی مخالفت کرد.او می گفت: نام خدا به قانون اساسی آمیخته بود.کاری هم به کسی نداشت. گذاشتنش انقلاب را مسیحی نمی کرد.اما برداشتنش به منزله ی اعلام خدا ناشناسی بود.

چریک های یاغی ریاست جمهوری را به کسی سپردند که هرگز ندیده بودندش.

ماجرای کوبا در این مقاطعش بسیار شبه به انقلاب ایران است.نخستین رییس جمهور پس از انقلاب در کوبا و نخستین نخست وزیر پس از انقلاب در ایران(و حتا نخستین رییس جمهور ایران،پس از انقلاب).بازرگان و اورانیا.اورانیا قاضی بود،و قانونی با ژنرال باتیستا پیکار حقوقی می کرد. اورانیا می خواست با قانون و بروکراسی و آرامش و انتخابات کشور اداره شود.اما انقلابیون،انقلاب کرده بودند و نه رفرم.پس طبیعی است که آبشان به یک جوی نخواهد رفت.سارتر نوشته است که فیدلی ها اورانیا را نمی شناختند!!

فیدل پس از 14 ماه اورانیا را برکنار کرد، و بی هیچ انتخاباتی و پارلمانی رهبر و فرمانروای بی رقیب کوبا شد.این است دموکراسی متعهد.همان که سارتر بسیار می ستایدش و در ایران شریعتی هم همین طور.سارتر-که عضو حزب کمونست فرانسه بود- از فیذک حمایت می کند و سیاست را فرع بر اقتصاد می داند.چون کمونیست ها اساسن همه چیز را فرع بر اقتصاد می دانند!اما سارتر می گوید: کوبایی ها از ته دل دموکرات اند و اگر رای بگیرند 90 درصد با فیدل اند.

انسان – ارکستر

سارتر از زبان کوبایی ها می گوید،این سالمندان به بدبختی ما تن در دادهاند.پس باید کنار گذاشته شوند.چه گورا که پزشک بود،رییس بانک ملی کوبا شد.اولتوسکی که 29 سال داشت،وزیر راه شد.خود وزیر می گوید:
من را وزیر راه کرده اند.خودم نمی دانم چرا.شاید باری آن که زمانی ماموریت خراب کردن راه ها را داشته ام!
کاسترو بازیگرانش را از میان پزشکان و جراحان برگزید.سارتر تنها یک تن را دیده است که به پیشه ی خود سرگرم بوده.یک جغرافی دان که مسئول انستیتو ملی اصلاح زمین(همان اصلاحات ارضی خودمان)بوده است.سارتر: انسان-ارکستر از گان نخست می داندکه هیچ نمی داند!باید همه چیز را بیاموزدفبه ناچار باید تمام وقت یاد بگیرد.اما همه ی کارها به گردن اوست و ناگزیر باید تمام وقت دست به عمل بزند.

فکر کنم معنای انسان-ارکستر را فهمیده باشید. پس ار هر انقلاب،با یک برشِ مدیریتی روبه رو هستیم.نسل مدیران پیش از انقلاب(با هر درجه از شایستگی)کاملن حذف می شوند. انقلابیون هم باید به هر حال کارها را باید پیش ببرند.پس کسانی را باید به کار بگمارند.کسی که او را به کاری می گمارند،تا کارها را اداره کند_حتا در حد وزارت_ ،چون انقلابی و مورد اعتماد است. اما او نیروی متخصص ِآن کار نیست. این است که انقلابون رده بالا ،آدم های همه کاره اند(انسان –ارکستر).

سارتر و با کاسترو به سفر پرداخته و گفت و شنود هایش را با فیدل و فیدل با مردم را در کتابش آورده.او خاکی بودن فیدل را می ستاید.سارتر با چه گوارا هم دیدار کرده.در ساعت 3 صبح!

یکی دیگر از دوستان هم درباره این کتاب نوشته:
http://www.qasedake-avare.blogfa.com/post-132.aspx

چهارشنبه، تیر ۱۶

اعلاميه جهاني حقوق بشر


به نظرم اعلاميه جهاني حقوق بشر در جامعه ي ما كمتر خوانده شده، كمتر مورد توجه بوده. كساني كه هم سن و سال خودم هستند و مي گويند كه به حقوق بشر اعتقاد دارند گاهي فراموشمان مي شود كه حقوق بشر يك اعلاميه ي 30 ماده اي است، و بايد آن را خواند. واقعن هم آن قدر كوتاه و ام پي تري! هست كه خواندنش زياد وقت نگيره.
يه توضيح هم اين كه برخي از واژگان متن رو از خودم فارسي كردم.البته به جز كلمه هايي كه حدس زدم معناي حقوقي خاصي داشته باشند.ولي خب فكر نمي كنم نوشتن "هيچ كس را" به جاي "احدي را" دست بردن در اين ميراث بشري باشه ، يا مثلن به جاي "مجاهدت كنند"، نوشتم :"بكوشند".آخه انگار يه بنده خدايي اين متن رو ترجمه كرده با زبان خودش.هر سايت و كتابي رو هم كه نگاه كردم،كپي از همان ترجمه ي اوليه بود.

متن اعلاميه :
از آن جا که شناسايي حيثيت ذاتي همه ي اعضاي خانواده بشري و حقوق برابر و انتقال ناپذير آنان اساس آزادي و عدالت و صلح را در جهان تشکيل مي دهد ،
از آن جا که عدم شناسايي وكوچك شمردن ِحقوق بشر به اعمال وحشيانه اي انجاميده است، که روان بشريت را به سركشي واداشته و ظهور دنيايي که در آن همه ي افراد بشر در بيان عقيده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آرزوهاي بشر اعلام شده است ،
از آن جا که حقوق انساني را بايد با اجراي قانون پشتيباني کرد تا بشر به عنوان آخرين چاره به قيام بر ضد ستم و فشار مجبور نگردد ،
از آنجا که اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بين المللي را تشويق كرد،
از آن جا که مردم ملل متحد ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش ِ انساني فرد و برابري ِحقوق مرد و زن بازهم در منشور اعلام کرده اند و تصميم راسخ گرفته اند که به پيشرفت اجتماعي کمک کنند و در محيطي آزادتر، وضع زندگي بهتري به وجود آورند ،
از آن جاکه دولتهاي عضو متعهد شده اند که احترام جهاني و رعايت واقعي حقوق بشر و آزادي هاي اساسي را با همکاري سازمان ملل متحد تامين کنند ،
از آن جا که حسن تفاهم مشترک نسبت به اين حقوق و آزادي ها براي اجراي کامل اين پيمان،بسيار اهميت دارد ،
مجمع عمومي اين اعلاميه جهاني حقوق بشر را آرماني مشترک براي همه ي مردم و ملت ها اعلام مي کند تا همه ي افراد و ارکان اجتماع، همواره اين اعلاميه را پيش چشم داشته باشند و بكوشند تا با آموزش و پرورش، احترام اين حقوق و آزادي ها گسترش يابد و با تدابير پيوسته ي ملي و بين المللي، شناسايي و اجراي واقعي و حياتي آنها، چه در ميان خود ملت هاي عضو، و چه در ميان مردم کشورهايي که در قلمرو آنها مي باشند ، تامين شود .

ماده 1 : همه ي افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند . همه داراي خرد و وجدان مي باشند و بايد با هم متناسب با روح برادري رفتار كنند .

ماده 2 :
الف - هر كس مي تواند بي هيچ تبعيضي – به ويژه از نظر رنگ ، جنس ، نژاد ، مذهب ، عقيده سياسي يا هر عقيده ي ديگر و هم چنين مليت و وضع اجتماعي ، ثروت ، ولادت يا هر موقعيت ديگر- از همه ي حقوق و آزادي هايي كه در اين اعلاميه آمده است، بهره مند شود .
ب - به علاوه هيچ تبعيضي به عمل نخواهد آمد كه مبتني بر وضع سياسي ، اداري و قضايي يا بين المللي كشور يا سرزميني كه شخص به آن تعلق دارد،چه اين كشور مستقل ، تحت قيوميت، يا خود مختار بوده و چه حاكميت آن به شكلي محدود شده باشد .

ماده 3 : هر كس حق زندگي ، آزادي و امنيت شخصي دارد .
ماده 4 : هيچ كس را نمي توان در بردگي نگاه داشت و داد و ستد بردگان در هر شكلي، ممنوع است .

ماده 5 : هيچ كس را نمي توان زير شكنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ستمگرانه يا بر خلاف انسانيت و شئون انساني و يا زشت باشد .

ماده 6 : هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقي او در هر جا، به عنوان يك انسان در مقابل قانون شناخته شود .

ماده 7 : همه در برابر قانون برابرند و حق دارند برابرانه و بي هيچ تبعيضي از پشتيباني قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي كه ناقض اين اعلاميه باشد، و هر تحريكي كه براي اعمال چنين تبعيضي انجام شود از پشتيباني قانون برخوردار شوند .

ماده 8 : در برابر اعمالي كه حقوق اساسي فرد را مورد تجاوز قرار دهد و آن حقوق به وسيله ي قانون اساسي و يا قانون ديگري براي او شناخته شده باشد ، هر كس حق رجوع موثر به دادگاه ملي صالح را دارد .

ماده 9 : هيچ كس را نمي توان خودسرانه دستگير، زنداني و يا تبعيد كرد.

ماده 10 : هر كس با برابري كامل حق دارد كه دعوايش بوسيله ي دادگاه مستقل و بي طرف ، منصفانه و علني رسيدگي شود و چنين دادگاهي درباره ي حقوق و الزامات او و يا هر اتهام جزائي كه به او وارد شده باشد تصميم بگيرد .

ماده 11 :
الف - هر كس كه به بزه كاري متهم شده باشد، تا هنگامي كه در جريان يك دادگاه عمومي كه همه ي تضمين هاي لازم جهت دفاع او تامين شده باشد ، جرم او قانوناً روشن گردد، بي گناه به شمار خواهد آمد .
ب - هيچ كس براي انجام يا عدم انجام كاري كه در هنگام انجام آن عمل به موجب حقوق ملي يا بين المللي جرم شناخته نمي شده است، محكوم نخواهد شد . به همين طريق هيچ مجازاتي شديد تر از آن چه كه هنگام ِ انجام جرم بدان تعلق ميگرفت در باره ي هيچ كس اجرا نخواهد شد .

ماده 12 : هيچ كس در زندگي خصوصي ، خانوادگي ، اقامتگاه يا مكاتبات خود ، نبايد مورد مداخله هاي خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش مورد حمله قرار گيرد . هر كس حق دارد در مقابل اين گونه مداخلات و حملات مورد پشتيباني قانون قرار گيرد .

ماده 13 :
الف - هر كس حق دارد كه درون هر كشور، آزادانه آمد و شد كند و محل اقامت خود را برگزيند .
ب - هر كس حق دارد هر كشوري از جمله كشور خود را ترك كند يا به آن بازگردد .

ماده 14 :
1) هركس حق دارد در مقابل شكنجه ، آزار و تعقيب، پناهگاهي جستجو كند و در كشورهاي ديگر پناه گزيند .
2) در مواردي كه تعقيب واقعاً مبتني به جرم عمومي و غير سياسي يا رفتارهايي مغاير با اصول و مقاصد ملل متحد باشد نميتوان از اين حق استفاده كرد .

ماده 15 :
الف - هر كس حق دارد كه تابعيت داشته باشد .
ب - هيچ كس را نمي توان خودسرانه از تابعيت خود يا از حق تغيير تابعيت بازداشت .

ماده 16 :
1) هر زن و مرد بالغي حق دارند بي هيچ محدوديتي از نظر نژاد ، مليت ، تابعيت يا مذهب با يكديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده دهند . در تمام مدت زناشويي و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در همه ي امور مربوط به ازدواج داراي حقوق برابرند .
2) ازدواج بايد با رضايت كامل و آزادانه زن و مرد واقع شود .

ماده 17 :
1) هر كس به تنهايي و يا بطور دسته جمعي ، حق مالكيت دارد .
2) هيچ كس را نمي توان خودسرانه از حق مالكيت محروم نمود .

ماده 18 : هر كس حق دارد كه از آزادي انديشه، وجدان و مذهب بهره مند شود . اين حق متضمن آزادي تغيير مذهب يا عقيده و نيز متضمن آزادي اظهار انديشه و ايمان ميباشد و همچنين شامل آموزه هاي مذهبي و اجراي مراسم ديني است . هر كس مي تواند از اين حقوق به تنهايي يا اجتماعاً و به طور خصوصي يا عمومي برخوردار شود.

ماده 19 : هر كس حق آزادي انديشه و بيان دارد و حق مزبور شامل آنست كه از داشت عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در كسب اطلاعات و انديشگان و در به دست آوردن، و انتشار آن به همه ي ابزارهاي ممكن و بدون ملاحظات مرزي آزاد باشد .

ماده20 :
الف - هر كس حق دارد آزادانه مجامع و جمعيتهاي مسالمت آميز تشكيل دهد .
ب – هيچ كس را نميتوان مجبور به شركت در اجتماعي كرد .

ماده 21 :
الف - هر كس حق دارد در اداره ي امور عمومي كشور خود ، خواه مستقيم و خواه از طريق نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند، شركت كند .
ب - هر كس حق دارد با برابري شرايط به مشاغل عمومي كشور خود برسد .
پ - سرچشمه ي قدرت حكومت، اراده ي مردم است . اين اراده بايد با انتخاباتي ابراز گردد كه از روي صداقت و بطور ادواري انجام شود. انتخابات بايد عمومي و برابرانه باشد و با راي پنهان يا راهي مانند آن انجام گيرد كه آزادي راي را تضمين نمايد .

ماده 22 : هر كس به عنوان عضو اجتماع حق امنيت اجتماعي دارد و اجازه دارد با همكاري ملي و بين المللي حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خود را كه لازمه ي مقام و رشد آزادانه ي شخصيت اوست، با رعايت تشكيلات و منابع هر كشور بدست آورد .

ماده 23 :
الف - هر كس حق دارد كار كند ، كار خود را آزادانه انتخاب نمايد ، شرايط منصفانه و رضايت بخشي براي كار خود خواستار باشد و در مقابل بيكاري مورد حمايت قرار گيرد .
ب - همه حق دارند بي هيچ تبعيضي در مقابل كار برابر،دست مزد برابر دريافت كنند .
پ - هر كس كه كار مي كند به مزد منصفانه و رضايت بخشي حق دار ميشود كه زندگي او و خانواده اش را موافق شئون انساني تامين كند و آنرا در صورت لزوم با هر نوع وسايل ديگر حمايت اجتماعي تكميل نمايد .
ت - هر كس حق دارد براي دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشكيل دهد يا در اتحاديه ها شركت كند .

ماده 24 : هر كس حق استراحت و فراغت و سرگرمي دارد و به ويژه، به محدوديت معقول ساعات كار و مرخصي هاي ادواري با اخذ دست مزد حق دار است .

ماده 25 :
الف - هر كس حق دارد كه سطح زندگاني او، سلامتي و رفاه خود و خانواده اش را از نظر خوراك و مسكن و مراقبتهاي پزشكي و خدمات لازم اجتماعي تامين كند و همچنين حق دارد كه در مواقع بيكاري ، بيماري ، نقص اندام ، بيوگي ، پيري ياهمه ي موارد ديگري كه به عللي خارج از اراده ي انسان، وسايل امرار معاش از دست رفته باشد ، از شرايط آبرومندانه ي زندگي برخوردار شود .
ب - مادران و كودكان حق دارند از كمك و مراقبت مخصوصي بهره مند شوند . كودكان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنيا آمده باشند ، حق دارند كه همه از يكنوع حمايت اجتماعي برخوردار شوند .

ماده 26 :
الف - هر كس حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود . دست كم تا حدودي كه مربوط به تعليمات ابتدايي و اساسي است بايد رايگان باشد . آموزش ابتدايي اجباري است . آموزش حرفه اي بايد يابد و آموزش عالي بايد با شرايط برابري كامل به روي همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره گيرند .
ب - آموزش و پرورش بايد طوري هدايت شود كه شخصيت انساني هر فرد را به حد كمال رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادي هاي بشر را تقويت كند . آموزش و پرورش بايد حس تفاهم ، گذشت و احترام به عقيده ي مخالف و دوستي ميان همه ي ملل و جمعيتهاي نژادي يا مذهبي و همچنين توسعه ي فعاليتهاي ملل متحد را در راه حفظ صلح آسان كند .
پ - پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند .

ماده 27 :
الف - هر كس حق دارد آزادانه در زندگي فرهنگي اجتماع شركت كند ، از فنون و هنر ها بهره گيرد و در پيشرفت علمي و سود حاصل از آن سهيم باشد .
ب - هر كس حق دارد از پشتيباني منافع مادي و معنوي آثار علمي ، فرهنگي يا هنري خود برخوردار شود .

ماده 28 : هر كس حق دارد برقراري نظمي را بخواهد كه از لحاظ اجتماعي و بين المللي ، حقوق و آزادي هايي را كه در اين اعلاميه آمده است را تامين كند و آنها اجرا كند.

ماده 29 :
الف - هر كس در مقابل آن جامعه اي وظيفه دارد كه رشد آزاد و كامل شخصيت او را فراهم كند .
ب - هر كس در اجراي حقوق و استفاده از آزادي هاي خود تنها تابع محدوديت هايي است كه با قانون و منحصراً به منظور تامين ، شناسايي و رعايت حقوق و آزادي هاي ديگران و براي رعايت درست نياز هاي اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني در شرايط يك جامعه ي دمكراتيك وضع گرديده است .

ماده 30 : هيچ يك از مقررات اعلاميه حاضر نبايد به گونه اي تفسير شود كه متضمن حقي براي دولت ، جمعيت يا فردي باشد كه به موجب آن بتوانند هر يك از حقوق و آزاديهاي مندرج در اين اعلاميه را از بين ببرند يا در آن راه فعاليتي نمايند .

فينال

ديشب بازي هلند و اروگوئه قشنگ بود.كاش هلند قهرمان بشه.امشب هم هر كي كه مي خواد ببره.فقط هلند قهرمان بشه و بس