پنجشنبه، بهمن ۷

از کجا تا به کجا!

1- 
اعتماد السلطنه در روزنامه خاطرات - خاطرات خصوصی   ِروزانه
15 سال است که من به شاه درس فرانسه می گویم. 10 سال پیش ار من , معتمدالملک و پیش از او حکیم ارنست کلوکه , و در زمان ولیعهدی و ایالت تبریز جمع دیگر به شاه درس داده بودند.
ماشاء الله شاه از  شدت کار یا پپریشانی هیچ فرانسه نمی دانند. زیرا که مثل سایر کارها از اصولش بر نمی آیند.

و در جای دیگر : شاه سی سال متصل درس می خوانند هنوز نمی توانند مکالمه کنند.

2- 
اعتماد السلطنه در المآثر و الآثار - تاریخ رسمی :
تکلم خسروانی در کمال فصاحت و منتهای بلاغت و از السنه ی خارجه زبان فرانسه را در کمال خوبی می دانند و زیاده از سی هزار لغت در خاطر دارند و به این زبان هم سخن می گویند و هم می نویسند و هر کتاب و مطلب مشکلی را بدون معاونت مترجم و کتاب لغت تلفظ می نمایند.

*مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی - سید جواد طباطبایی

سه‌شنبه، دی ۲۸

ناگفته ها!

بعضی وقتا آدم حس می کنه که لو دادن راز یه نفر چقدر هیجان انگیز و جالبه. از اون راز ها که حداقل برای چند لحظه حضار رو متعجب می کنه!

ولی وقتی نمی گی بازم کیف داره که اعتماد یه نفرو به خودت خدشه دار نکردی.
کلن دنیا برای کیف کردنه اما باید انتحاب کرد!!

سه‌شنبه، دی ۱۴

خاطره می نویسم

ماه پیش بود که یکی ار رفقا برام تعریف کرد که سر ِیک کل کل مسخره با یکی دیگه از دوستاش دفترچه خاطراتشو پاره کرده ,دقیقن یادم نیست ,شاید هم گفت آتیش زده!
منم یه زمانی خاطره می نوشتم.وقتی که 12-13 سالم بود. ولی همه رو ریختم دور. کاش ادامه می دادم به نوشتن. الان خیلی دلم می خواد که بخونم که اون دوران که در اون سن و سال بودم  دنیا رو چطور می دیدم؟ نظرم درباره اطرافم چی بوده؟ از چه چیزهایی خوشحال می شدم و از چه چیزهایی حالم گرفته می شد؟ اصلن درباره چی می نوشته بودم؟
این شد که از نو شروع کردم به نوشتن