سه‌شنبه، دی ۱۴

خاطره می نویسم

ماه پیش بود که یکی ار رفقا برام تعریف کرد که سر ِیک کل کل مسخره با یکی دیگه از دوستاش دفترچه خاطراتشو پاره کرده ,دقیقن یادم نیست ,شاید هم گفت آتیش زده!
منم یه زمانی خاطره می نوشتم.وقتی که 12-13 سالم بود. ولی همه رو ریختم دور. کاش ادامه می دادم به نوشتن. الان خیلی دلم می خواد که بخونم که اون دوران که در اون سن و سال بودم  دنیا رو چطور می دیدم؟ نظرم درباره اطرافم چی بوده؟ از چه چیزهایی خوشحال می شدم و از چه چیزهایی حالم گرفته می شد؟ اصلن درباره چی می نوشته بودم؟
این شد که از نو شروع کردم به نوشتن

۴ نظر:

ناشناس گفت...

عزیزان !
با سلام و درود بی پایان به همۀ شما .
حیف است سروده های ماندگار و زوال نا شدنی ، به مرور زمان از درخت خاطره ها بیافتد .
بنده ویبلاکی را بمنظور جمع آوری این سروده های جاودانی ، از شعرای معاصر سه کشور پارسی زبان که متعلق به جامعۀ بشری هستند ، ایجاد و تازه رویدست گرفته ام .
از شما عزیزان خواهشمندم در قدمۀ نخست ، این ویب را درج پیوند ویبلاکهای خویش نمائید . ثانیاً اشعاری را که به نظر شما جاودانی بمانند نیز در قسمت نظریات معرفی کنید ، تا در ثبت آن اقدام شود .
با تشکر فروان از شما
احدی

صفورا گفت...

ولی من اصلا دوست ندارم خاطراتم رو بنویسم اونا رو تو ذهنم می سپرم چون دیگه امکان دسترسی هیچ کس به اونها نیست در ضمن شاید اینطور خاطرات بدم برام گمرنگ شد اگه بنویسم تا ابد تو ذهنم می مونن

KEIHAN گفت...

BE NAZARE MAN AZ HAMIN ALANAM HARKI BEKHAD SHOROO KONE DIR NIST

keihan گفت...

safoora mitooni khoobasho benvisi faghat....