شنبه، مرداد ۱۶

چه تصادفي!!

تاملات نيمه دودي يه پست گذاشته بود كه : وقتي نمردم

من ام يادم آمد كه ...

طي اين دو سه سالي كه پشت فرمان نشستم ، تا به حال تصادف نكرده بودم، هر چند اگه آهسته بري ، آهسته بياي تا گرگه شاخت نزنه در هر صورت گرگه شاخشو مي زنه. اما!

اما هفته پيش،يعني دو روز اول هفته سه بار تصادف كردم !

اوليش كه چيز خاصي نبود. تصادف بود !

دومي توي ميرزاده عشقي يه پژو زد به آينه ي من. كه طبيعتن من مقصر نبودم.

اما سومي . سر ظهر بود. خلوت بود. پامو گذاشته بودم رو گاز و مي رفتم . تووي شكريه بود .

داشتم همين طور مي رفتم كه ديدم يه 206 پارك كرد كنار. بعد موتوري پشت سرش اومد جلوي من كه از كنار پژو رد شه. من به موتوريه نگاه مي كردم كه نزنم بهش. از كنارش رد شدم از كنار موتوري رد شدم. يعني اصلن به چيزي فكر نمي كردم.

بعد جلو رو دوباره نگاه كردم. ديدم سر يه بريدگي يه 206 خاكستري ترمز زد كه دور بزنه.

ترمز او همان ، و ترمز من همان، و بي خيالي من همان ، و تصادف ما دو تا همان !!!!!!!!

تمام اين ماجرا شايد 5-6 ثانيه بيشتر طول نكشيد.

چيزي كه الان براي خودم جالبه اينه كه قبل از تصادف، يه حسي داشتم كه الان ميخاد تصادف بشه !!

تووي هپروت سير مي كردم . اصلن و اصلن به چيزي فكر نمي كردم. در بي حسي تمام . از آن لحظه هاي ناب بود! گاز مي دادم و مي رفتم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

چه جالب